Persian version of my blog post on Multilingual Prohibitions
(الهه امیرحسینی) Translated by Elahe Amirhosseini
دوستداران اشعار انگلیسی در بین شما حتما به یاد میآورند که عبارت “Betreten verboten” (ورود ممنوع/بدون اجازه وارد نشوید) تا چه اندازه احساس بیگانگی روپرت بروک (Rupert Brooke) در برلین و اشتیاق او را برای زادگاهش انگلستان بیان میکند. علایم هشدار دهنده –علایمی که به ما می گویند چه کارهایی را انجام ندهیم – در قرنی که گذشت و از زمانی که توجه بروک در چمنزارهای آلمان به آنها جلب شد، بسیار گسترده تر شده اند. این افزایش به سبب گسترش محیط هایی است که محل اجتماع و رفت و آمد افرادی هستند که دیگر نمیتوان از آنان انتظار داشت که هنجارهای مشترکی داشته باشند (فرودگاه ها، برای مثال، یکی از اولین محیط هایی هستند که علایم هشدار دهنده در آن ها دیده می شوند). به طور هم زمان، ما شاهد افزایش قوانین هستیم و این قوانین غالباً حتی در فضاهایی که یک شهرنشین در جریان انجام امور روزمره اش با آن ها سرو کار دارد متفاوت هستند (به طور مثال افزایش ممنوعیتهای استعمال دخانیات).
من این طور احساس میکنم که احتمال چند زبانه بودن در علایم هشدار بیش از دیگر انواع علایم است. احساس من بر پایه ی این واقعیت است که انسان ها اغلب ذهنیت خوبی نسبت به “دیگری” ندارند و از افرادِ غیر خودی نسبت به افراد خودی انتظار همراهی کمتری دارند. به عنوان مدرکی برای اثبات فرضیهام، علایمی مانند علامت اول را جمع آوری کردهام: این علامتِ شش زبانه در رستوران هتلی به سبک هتلهای شوروی در پراگ یافت می شود . مدیریت این هتلِ ارزان قیمت به وضوح نگران این مساله است که مهمانان هتل از فرصت استفاده کرده و ظرف های نهارشان را نیز با غذاهای بوفهٔ صبحانه پر کنند. یکی از کارهایی که این علامت مشخصا انجام می دهد، قرار دادن هتل در زمره ی هتل های ارزان و معرفی مهمانان هتل به عنوان افرادی مقتصد (خسیس) است. علاوه بر این، زبانهای به کار رفته در این علامت به وضوح افرادی مقتصد با پیشینه ی زبانی خاصی را مورد خطاب قرار می دهد. زمانی که من در هتل اقامت داشتم، اکثر مهمانان هتل چک، آلمانی و روس بودند. به احتمال زیاد، شش زبانِ به کار برده شده، زبان های اکثریت مهمانان هتل بود و بنابراین به کار بردن هر زبان دیگری نه مفید می بود و نه شُدنی (چرا که این علامت با همین شش زبان هم بسیار بزرگ است).
در حالی که انتخاب زبان های به کار رفته در علامت اول در یک منطقه توریستی در قلب اروپا گروه خاصی را به عنوانه خطاکاران احتمالی از دیگران جدا نمی کند، علامت دوم این کار را انجام می دهد: من این علامت کوچک را در اتاق هتلی در سیدنی پیدا کرده ام. من مجموعه گسترده ای از این علایم نصب شده در اتاقهای هتلها در استرالیا دارم که اکثر آن ها تک زبانه و به انگلیسی هستند. در میان اندک علایم چندزبانه ی این مجموعه، زبان چینی به ندرت دیده می شود. به همین سبب این علامت را به دلیل دو زبانه بودن، زبان های به کار رفته در آن و این مساله که چینی قبل از انگلیسی آمده است، میتوان استثنایی دانست. کاملا واضح است که شخصی به سختی تلاش میکند تا پیامی را به چینیها منتقل کند. در زمان اقامتم در هتل، هیچ مهمان چینیای در هتل حضور نداشت. بنابراین، این علامت دو وظیفه به عهده دارد: نه فقط هشدار دادن به مهمانان در مورد منع استعمال دخانیات، بلکه قرار دادن چینی ها در جایگاه خطاکاران احتمالی.
علامتِ سوم، علامتِ منع استعمال دخانیات در قطاری در زلاندنو، نیز دقیقا همین کار را انجام می دهد: مجدادا ما با علامتی دو زبانه در محیطی روبرو هستیم که در آن اکثر علایم تک زبانه هستند. این بار نیز زبان دوم، که در این مورد ژاپنی است، بیشتر به چشم می آید: نه فقط به دلیل زبان ها ی به کار رفته در آن، که به دلیل نحوه ی طراحی اش (این بار نه به دلیل محل قرار گرفتن، بلکه به دلیل اندازه و رنگ). طرفداران چند زبانگی اغلب دوست دارند اینگونه فکر کنند که دو و چندزبانگی فی نفسه از تک زبانگی بهتر است و اینکه، علایم چند زبانه ماهیتاً از علایم تک زبانه جامع تر هستند. این طور نیست! اینها همگی به بافتی که علایم در آن ها به کار می روند بستگی دارد. اگرچه این علایم چینیها و ژاپنیها را به عنوانه مخاطبین بالقوه ی خود در نظر می گیرند، اما با جدا کردن آن ها به عنوان خطاکاران احتمالی، این افراد را از دایره “افراد با نزاکت” خارج می سازند.
سایت جالب ومفیدی دارین! تبریک و ممنون